تولد فسقلیمون مبارک:))

امروز تولد فسقلیه،مامانش یکهو سرصبح تصمیم گرفت تو مدرسه براش تولد بگیره.من و مامان هم از این قنادی به اون یکی دنبال یک کیک بزرگ برای بچه های کلاس که شکر خدا پیدا نمیشد و همشون تو سایز کوچیک بودند و دوتا عین هم پیدا نمیشد که دوتا بخریم تا به همه بچه ها کبک برسه.بالاخره سر کیک که تو یکی از قنادی ها دیده بودیم و خیلی هم کودکانه نبود ،اما سایز مناسب را داشت به توافق رسبدیم.مامان بمنم گفتن برو بخر.داشتم میگفتم من نمیرم که یکجای مناسب پارک کردن و منم کارت پولشون را دادم دستشون و گفتم مامان من کیفتون را تو ماشین نگه میدارم،شما برید بخرید.مامانم  چپ چپ من را نگاه کردن و گفتند مادر چطوری این حجم از خستگی را تحمل میکنی

نظرات 9 + ارسال نظر
گیل‌پیشی پنج‌شنبه 24 آبان 1403 ساعت 21:56 http://Www.temmuz.blogsky.com

تولد فسقلی مبارک باشه
چه ایده خوبی، تولد تو مدرسه
عمه بدنت رو تقویت کن. حس خستگی هم رفع میشه

قربون محبتت
مامانم چندتن موافق این ایده نیستند.چون تو محیط مدرسه همه جور بچه ای هست و اگر بچه ای مادر نداشته باشه...اما فسقلی خیلی خوشش اومده بود و هرکجا رفته برای همه گفته
حس تقویت کردن هم ندارم ننه

ماهش چهارشنبه 23 آبان 1403 ساعت 19:18 http://badeyedel.blogsky.com

می دونی عمه یه سریال بود زمان نوجوونی ما پخش میشد خانم آزیتا حاجیان نقش مهدعلیا رو بازی می کردن اونجا به نظر من خیلی قوی می اومدن ولی خیلی منفی نشونشون می دادن من که تحسینش می کردم به خاطر قدرتش

عمه والا هر زن قدرتمندی تو بامیل را منفی نشون میدن.چشم ندارن قدرت زنان را ببینن

ماهش چهارشنبه 23 آبان 1403 ساعت 13:47 http://badeyedel.blogsky.com

اوه چه خاله ی دست و دل بازی

من بیشتر یار غارشم تا خاله

رضوان چهارشنبه 23 آبان 1403 ساعت 11:34 https://nachagh.blogsky.com/

کیک تولد فسقلی را بردید تو کلاس اول؟.حمل چنین کیک بزرگ برای مادر محترم کمی تا قسمتی سخت بوده.
تولد فسقلی مبارک

نه ما خریدیم،مامانش بسختی مرخصی گرفت و دم مدرسه کیک و بقیه امکانات را دادیم دستش و برد فسقلی بیخبر از همه جا را سورپرایز کرد.فیلم هنگ کردنش وقتی مامانش و کیک را میبینه آخر خندس

مریم چهارشنبه 23 آبان 1403 ساعت 11:09

سلام
یک سوال از یک گیج
من اخرش نفهمیدم شما سه تا خواهر داری یا دوته؟
یکی مادر کنکور قبول شده یکی مادر فسقلی و یکی خواهر کوچیکه که هنوز بچه نداره و امیدوارم بزودی بچه دار بشه ..
تو ذهنم تفکیک نمیشه

ننه من بیش از سه تا خواهر دارمو البته برار هم زیاد دارم

لیمو سه‌شنبه 22 آبان 1403 ساعت 16:22 https://lemonn.blogsky.com

آیییی من به عنوان یک حمل کننده به مامانتون میگم که خیلی سخته، خیلی سخت.

اما شیرینه

ماهش سه‌شنبه 22 آبان 1403 ساعت 13:29 http://badeyedel.blogsky.com

راستی تولد فسقلی مبارک
کادو براش چی بردی؟

فدااات
عروسکهای مانکرافت و لگوهاش را خریدم که سفارش خودش بود

تیلوتیلو سه‌شنبه 22 آبان 1403 ساعت 12:25 https://meslehichkass.blogsky.com/

چقدر اون متنی که درباره خودت نوشتی خوبه
حالا چطوری این حجم از خستگی را تحمل میکنی؟

قربونت
والا خودمم نمیدونم،فقط میدونم خیلی سخت دارم تحمل میکنم

ماهش سه‌شنبه 22 آبان 1403 ساعت 11:39 http://badeyedel.blogsky.com

عکس مهدعلیا رو دیدی؟ اصلا بهش نمیاد چیزایی که بهش تو تاریخ میبندن!؟ یه پیرزن کوچول موچوله البته به قیافه نیست نمی دونم چرا بعضیا هر کار بدی می کنن قیافه شون تکون نمی خوره اما بعضیا با انجام کارهای بد و بالا رفتن سن قیافه شون تغییر می کنه

کجا بیچاره کار بد کرده؟؟؟خیلی هم زن خوب و قدرتمندی بوده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد