رفته بودم یک گوشه و یواشکی بسته پفکم را میخوردم.خواهربزرگم یکمرتبه اومد تو اتاق و بسته پفکم را گرفت و گفت تو زیاد خوردی این مال من!خلاصه بزور ازش پس گرفتم و چون نصف بسته را خورده بود،برایش خوندم:چو دزدی با چراغ آید/گزیده تر برد کالا.خواهرم یک نگاه به من کرد،یک نگاه به بسته پفک و از دستم کشید و ته بسته را تو مشتش گرفت و سه تا دونه تهش گذاشت.گفت بیا اینم نتیجه گزیده بردنم! یک نگاه به بسته و سه تا دونه تهش کردم و گفتم والا خواهر این گزیده تر نبود.این آش بود که با جاش بردی
عمه پس من چی، سهم من کو
عمه جون هرکی زودتر برسه است.این قانون خونه های جمعیتیه
من از اول زیاد پفکی نبودم اما چیپس رو خیلی دوست داشتم. جدیدا هم فقط یه اشتهای کاذب یعنی دلم میخواد اما وقتی میخورم دلم رو میزنه. پیر شدم
من فقط پفک خور بودم،بعد که شایعه شدپفک را با چی درست میکنن از چشمم افتاد.اما چیپس چون سفته کلا دوس ندارم
حالا باز افتادم به پفک



نه عمه جون پیر چیه،اینها علائم میانسالیه،وقتی پیربشی باز چیپس خور قهار میشی به ابی خان هم نمیدی
خیلی وقته دیگه واسه خوراکی اینجوری تلاش نمیکنم.
نمیدونم چم شده.
قبلا حاضر بودم یکی جونم و بگیره اما چیپسمو نه.
عمه جون احتمالا قسمت تپل وجودت از کارافتاده،وگرنه چیپس و پفک و شکلات را باید براش آدم کشت

قشنگ با این حرکت دو تا ضربالمثل رو زنده کردن
والا بخدا

نظر مونپارناس محشر بود


این نشون میده فقط اون من را درک میکنه



ببخشید اما شما زنای گنده چرا مثل بچه ها می مونید!؟ بچه شدید؟!
نوش جونتون

تا باشه از این ماجراها
قربونت

همیشه دو تا بخر و یکی رو مخفی نگه دار
وقتی زمان خوردن مورد حمله قرار گرفتی و اموال بتاراج رفت
به بهونه ناراحتی و غصه خوردن
برو یه جای خلوت و کلک دومی رو با خیالی آسوده بکن
و لذت تک خوری رو تجربه کن!!!
پ.ن :
اونلی چی توز موتوری !!!
پ،ن:
پفک نمکی مینو اون بسته کوچیکاشم خوشمزه است،اما بزرگاش طعم نداره