نقدی بر فیلم....

آخرین باری که ۳۰نما رفتم را یادم نمیاد.اصولا هیچ علاقه ای به فیلم ها و سریال ها ندارم.دلیلش هم مزخرف بودن بیش از حدشون است.آخرین سریالی که دیدم قلب یخی و قهوه تلخ بود.قلب یخی بیشتر بخاطر موسیقی های انتخابی فیلم بود که باب میلم بود و موضوع داستان که میرفت سراغ فرقه های نامتعارف و قهوه تلخ هم بخاطر بابا اتی و اون یکی پیرمرده که کل نمک سریال برا اون دوتا بود.تو این سالها هر کی گفت بلیط بگیرم بریم ۳۰نما،گفتم پول حروم نکن.اون پول را بده خودم ،استفاده بهتری ازش میبرماما اینبار مامان ناصرم و ناصرخاله که دوست داشت همراهشون برم ،دعوتم کردند و اومدن من را بردن.من تحلیل خودم بعنوان یک مخاطب عام و نه خاص و نه حتی کسی که ذره ای تحصیلات ۳۰نمایی داره یا اطلاعاتی در این زمینه داره، مینویسم.

از اونجایی که گفته بودن فیلم کمدی است و باتوجه به اسم فیلم"صبحانه با..." ما فکر نمیکردیم سر تا ته فیلم بدآموزی برای ناصرخاله باشه،پس وی را بردیم.این اولین مساله که به نظرم وقتی همه جا میگیم کمدی ،باید رنج سنی مخاطب را حدودی معلوم کنیم.خب شما تو کمدی انتظار شوخی های سخیف ندارید،یا اینکه اول تا آخر فیلم پودرسفید بزنن.از اول فیلم که متلک های سخیف شروع شد،حالم گرفنه شد.نکته بعدیش کلا لوکیشن خاصی نداشت.بیشتر تو دو سه تا فضای محدود بود.نکته مهم دیگه اش یا تعریف طنز برای من متفاوته یا برای نویسنده و کارگردان اثر،چون تنها چیزی که نبود طنز!!!ولو طنز تلخ!!!بیشتر عین وقتی بود که شما میخوای بچه ات را نصیحت کنی،اما نمیخای مستقیم متنبه کنی،مثال میزنی،بچه فلانی که فلان جا فلان غلط را کرد،اون سلسله بدبختیا که سرش اومد همه ریشه در اون غلط اولیه اش داشت و خب بچتون که متنبه نمیشه،اما ادا میاد که مثلا فهمیده.دقیقا فیلم چیزی شبیه همینه.فیلمی بشدت سخیف،بی معنا با بازیگران گیشه پرکنی که اصلا خوب بازی نکردند و بازیشون زیادی از حدمصنوعی بود با دیالوگهایی مصنوعی تر.درکل اگر قرار باشه از ده نمره،نمره ای به این فیلم بدم من نیم میدم و بیشتر از این به نظرم ارزش نداره.کاش اونهایی که تو این صنعت هستند،باتوجه به اینکه تو سالن فقط ما بودیم وسه تا زوج جوان،بدونن که با این قیمت بلیط ها حقیقتا کسی اگر هزینه میکنه و میاد،میاد که فیلم خوب ببینه نه یک آشغال!برای مخاطب ارزش قائل بشن و اگر قراره مزخرف بسازن،اصلا نسازن.شکر خدا تو هگه چیز در حال سقوطیم.

نظرات 3 + ارسال نظر
گیل‌پیشی جمعه 5 بهمن 1403 ساعت 20:31 http://Www.temmuz.blogsky.com

عمه اکثر فیلم‌های طنز بی‌محتوا شدن

کلا فیلمها بیخود شدن،حیف وقت و پول

سمیرا چهارشنبه 3 بهمن 1403 ساعت 12:36

سلام عمه جونم بله، کاملا موافقم که فیلم ها تقریبا یه دهه ست که خیلی بی محتوا شدن و فقط هدفشون خندوندن به هر قیمتیه. مردم چون تحت فشارهای اقتصادی،... هستن، بیشتر به سمت فیلم های خنده دار میرن تا کمی از مشکلات دور بشن، ولی متاسفانه مثل قبل فیلم های کمدی با محتوا تولید نمیشه. به نظرم میاد دیگه اکثریت مردم هم از اینجور فیلم ها دلزده شدن ولی تولیدکننده ها هنوز دست بردار نیستن. مرسی از تحلیل قشنگتون

سلام عزیزدلم
کاش سخیف خنده دار بود عمه جان!همونم نبود.پایانش که بقدری مزخرف بود که همه ما هنوز زل زده بودیم به تیتراژ پایان،شاید یکهو یک چیزی نشون بده و در نهایت فهمیدیم باید بریم

رضوان چهارشنبه 3 بهمن 1403 ساعت 10:52 https://nachagh.blogsky.com/

درود و سلام بر عمه عزت الملمک و ناصر جو ون و مامان ناصر جو ون شادباد.
فرمودیدی این فیلم باعث شد به نتایجی برسید و ثبت بفرمایید شاید سازندگان گذرشان به جا افتاد بخوانند و فیلم خوب بسازند.
خانم دکتر لیلی هم هفتاد /سی را دیده بودند و نظر داده بودند که...بوده.
من نیز فیلم بی بدن را به اتافق همسر دیدم و ذکر کردم گریه کرده ام.
اصولا فیلم هایی که مخاطب عام می بینه بهتره چه ویژگی هایی داشته باشد؟
میشه بفرمایید ناصر جوون تان چه بلبل زبونی ها کردند؟(بعد از دیدن فیلم به شدت نگران کننده؟)؟

درود و سلام بر جان جانانمان رضوان بانوی عزیزمان.قربون محبتتون
والا عمه جان،اونها هم نیومدن،بچه های فیلمنامه نویس یا کارگردان های آینده هم ببینن خوبه
البته شما بمن لطف دارید ،اما این نظر شخصی من است.ما الان تو جامعه ای داریم زندگی می کنیم که دسترسی به اینترنت و گاها فیلمهای خوب خارجی که با هزینه ای به مراتب کمتر از بلیط های گران سینما دراختیار ماست،بنابرسلیقه میتوانیم فیلم ببینیم.اگر عده ای فیلمهای خارجی را به هردلیلی نمیبینند و دوست دارند سینمای داخلی را دنبال کنند،باید فیلمی ببینند که محتوا داشته باشه،چیزی که بمن اضافه کنه.مثلا امروز همه میدونن موادمخدر از هرنوعیش که درنظر بگیری کل خانمان آدم را میسوزونه.الکل ها انقدر تقلبی اومده تو بازار که کمترین تاوانش کوری است.حالا شما فکر کنزد هشتاد تومن دادین رفتزد سینما مثلا دکترشون یک مست پاتیل است!!!یک مشت جوون که هی مواد میزنن و انقدر میزنن تا همگی با هم اوردوز میکنن و به رحمت حق میرنخداییش این محتواس؟؟؟؟مگه دهه شصت و هفتاده که همه بزنن رو دستشون و بگن وااای دیدی چی شد؟این مواد کشید هم عروسش را از دست داد،هم خودش و رفقاش مردن!!!
ناصرجان هم عمه جان چون فیلم براش جالب نبود ،اول تا آخربین چیپس و پفیلا و بستنی که مادرش براش خریده بود درگیر بود و هی میگفت مامان اینو بده،اون را بگیر.ما هم که راضی که نبینه.بعد اونهم چون سینما تو مرکز خریدبودانقدر مغازه گردی کردیم که کلا فیلم تو مامان اینو بخر اون را بخر و حرف مامانش که اینها میره تو لیست خریدای تولدت گم شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد