من گاهی اوقات به فسقلی به شوخی میگم بابایی و اونم همیشه شاکیه که من ناصرم .بابایی نیستم.چندوقت پیش تویک حرکت خودجوش بغلم کرد و گفت ،ببین چون بابات به رحمت خدا رفته،من یکوقتایی که دوتایی بودیم بغلت میکنم و باباییت میشم،اما تو جلوی بقیه نگو بابایی،همون ناصربگو
..................
چند روز پیش یکی از دوستانم چیزی تعریف کرد که خب با توجه به تربیت من، غیرقابل هضم بود.اگرچه منکر وجودش تو جامعه نمیشم،اما اینقدراز نزدیک هم لمس نکرده بودم.دوست من مادر یک جوان بیست ساله است.درحالیکه حالش واقعا بد بود و دچار بهم ریختگی روحی شده بود،از طرفی بین ما انقدر بعد مسافت است که میدونه من حتی اگر برای هزارنفرم تعریف کنم،کسی خانواده اونها را نمیشناسه و آبرویی ریخته نمیشه و درعین حال خودش را خالی کرده،گفت فرزند بیست سالشون سر یک جریانی با پدرش حرفش میشه و پدرش را به باد کتک میگیره.اون اشک میریخت و میگفت و من مات و مبهوت گوش میدادم.باورم نمیشد که یک بچه بخاطر جروبحث ،پدرش را بزنه!!!!بعضی چیزها را تا از نزدیک لمس نکنی،واقعا درک نمیکنی.اما خیلی سخته،خیلی سخت.
فسقلی بلا
شیطون شروره
اوخی گوگولی مگولی
من مردم براش اصلا عمه
چقدر تلخ
چقدر وحشتناک
خدانکنه ننه
واقعا
آدم متاسف میشه.
نمی گم پسر 20 ساله کار بدی کرده
میگم که فشار روی جوونای امروز که طور دیگری بزرگ شدند خیلی زیاده
عوامل زیادی دخیله
نه پدر و مادرها شبیه پدر و مادرای قبلن
نه بچه ها
پسر نیست عزیزم دختره
اما بله دیگه هیچ چیزی مثل قدیم نیست متاسفانه ،ولی به نظرم لا همه فشارها یک اصل هایی مسل احترام فراموش شده
سلام عزیزم خدا پدرتون رو رحمت کنه و ناصر جون رو عاقبت بخیر ان شاءالله خدا به دل دوستتون و همسرش آرامش و شادی ببقشه و پسر رو هدایت کنه و در عین هدایت بهش رحم بشه چون کاری کرده که تاوانش سنگین هست خودت رو ناراحت نکن عزیزدلم
سلام عزیزدلمخدا رفتگانت را بیامرزه
قربون محبتت بشم
انشااللهاما دختره عزیزم نه پسر
هرچی دخترم بگه
چقدر دردناکه
حتی شنیدنش هم قلبم را به درد میاره
خیلی خیلی دردناکه
ماشا الله به فسقلی که متوجه است بابایی شما بودن را بر نتابند.
کلا بچم حسابگر و زرنگ تشریف داره