درباره من
من مهدعلیا ننه ناصرجونم.محمدشاه سرش گرم بقبه حوری پری ها بوده کلا تو زندگیم نیومده.درنتیجه ناصرجوونم هم هرگز نه بدنیا اومده نه میاد.اما خب چیزی از ارزش های من به عنوان مهدعلیاجون کم نمیشه .تا باشد رستگار شوید:))
ادامه...
یک استاد داشتم تو دوره کارشناسی،هرزمان کتاب جدیدی یا افسانه قدیمی که جنبه روانشناختی داشت و میتونست برای ما مفید باشه را خونده بود،میومد و سرکلاس برای ما تعریف می کرد.یکبار به ما گفت از روی رفتار آدمها و نوشته هاشون شما پی به خیلی چیزها میتونید ببرید.مثلا کسی که واقعا ناراحت از چیزی هست،تو نوشته هاش ساده ترین کلمات را به کار میبره و اگر کلماتش شکل فاخر پیدا کرد مطمئن باشید صرفا برای گول زدن بقیه است.مثال زد از اشعار خاقانی که در سوگ تنها پسرش سروده و شما کلمات صقیل زیاد میبینید.گفت این نشون میده اون واقعا هم ناراحت نبوده و مثال دیگه ای از شاعر دیگه ای زد که الان تو خاطرم نیست ،با ساده ترین کلمات اون هم در سوگ فرزندش شعری نوشته بود و عمق غمش را از این اتفاق نشان داده بود.این تو ذهنم مونده بود تا این چندوقت که هربار اینستا.گرامم را باز کردم،همش یا پست و استوری های یک بلا.گرجوان است که فوت شده یا نقد و نظرات بقیه که میگن شوهرش قا.تل است و ایشون میاد تکذیبیه میده.کاری ندارم به قاتل بودن و نبودن،چون کلا بلا.گری فالو ندارم و اطلاعی از زندگیهاشون ندارم و نمیدونم این از کجا میاد تو اکسپلور من.اما چیزی که برام جالب بود رفتار این آقا بود.(هرچند که با عذرخواهی از همه آقایان خواننده،یک مثال قدیمی است که میگه هر مردی ،وقتی خانمش فوت میکنه دستش را میزاره روی صورتش،اما بین انگشتهاش بازه تا خانم بعدیش را از بین حضارپیداکنه
) این آدم از زمانی که وارد اتاق خوابش شده و دیده خانمش فوت شده گوشی دستش است و داره جلوی گوشی زار میزنه تا غسالخونه و سرخاک و...و جالبتر شب اول خاکسپاری اون بنده خدا،تعداد ویو را چک کرده بود.یک هفته بعد خاکسپاری داشت میرفت نمایشگاه نقاشی و...وقتی اینها را دیدم راستش به عزادار بودن آقا شک کردم و بیشتر یاد خاقانی شاعر بزرگمون افتادم که در سوگ پسرش چه شعرهای پرطمطراق و قشنگی هم اتفاقا گفته.اما حتی اونجا هم دست از تفاخر برنداشته .
همه اینها که نوشتم البته یک مثال بود،مشتی نمونه خروار.حالا ایشون بلا.گره و دیده میشه،خیلی ها نیستند و دیده نمیشن.اصلا حرف این نیست و حتی تفسیر حرف منم با توجه به فرهنگ جامعه است،تو کشوری دیگه با فرهنگی دیگه،تفسیری دیگه است.اما نوشتم که بگم حتی اگر ادعای چیزی باشیم،با توجه به اینکه الان امروزه روز آدم دستشم لای موهاش میبره ،یکهو یکی فیلم میگیره و همه میفهمن،یکم باید بیشتر مراقب ادعاهامون و رفتارهامون باشیم.
سلام عمه جونم، خوبی عزیزم؟
کامنت مونپارناس رو خوندم هم خنده م گرفت و هم قلبم پر از شادی شد 
از خدا برای هر دوتون شادی و سلامتی میخوام 
سلام عزیزم توخوبی؟
والا منم شاد کرد کامنتش
من برای هردوتون لب خندون،دل شاد و سلامتی از خدا میخوام.
" هر مردی ،وقتی خانمش فوت میکنه دستش را میزاره روی صورتش،اما بین انگشتهاش بازه تا خانم بعدیش را از بین حضارپیداکنه"
خیلی جالب بود عمه خانم
تاحالا نشنیده بودم
مصداق واقعی این ضرب المثله
در نا امیدی بسی امیده ...
اما...
می گم بدآموزی نداره اینجا نوشتیش؟
اونهایی هم که بلد نبودن یاد گرفتند که ...
نه بابا بدآموزی مال قدیم بود.ماشالا الان یک اکانت اینستا داشته باشی و یکمم پول انتخاب زیاده
" خدا خاقانی و خانواده ش رو بیامرزه"
خدایا ....!!!!
اینو دیگه تابحال ندیده بودم !!!!
سمیرا ...!!!
بابا تو دیگه کی هستی ؟
خدابیامرزی برای خاقاتی و خونواده ؟!!
سمیرا ...
من
بشدت شیفته
این کار سوپر احساسی تو شدم
دوست دارم من هم برای
مرحوم ابو سعید ابی الخیر و خونواده
از درگاه خداوند طلب مغفرت کنم
باشد که رستگار شوند !!!
پ.ن 1 :
با پوزش از عمه
برای کندن یه برگ از دفترچه یادداشتش
و نوشتن این یادداشت برای
سمیرای عزیز و دوست داشتنی مون
میدونی که عمه
سمیرا دیواری نداره که روش یادگاری بنویسیم
ناچار شدم یه برگ از دفترچه ات قرض بگیرم
بعدا بیا یه برگ از دفترچه یادداشت منو وردار .
پ.ن 2 :
امیدوارم آدمهایی مثل سمیرا
بعداز رفتن ما هم پیدا بشن
تا یادی از ما بکنن
و یه خدابیامرزی به ما برسونن
وقتی به پدربزرگ و مادر بزرگ
یا پدر و مادر اونها فکر می کنم
میبینم که چه زود فراموش شدند
مادر مادر بزرگ
یا
پدر مادر بزرگ رو دیگه کسی بیاد نمیاره
انگار که اصلا نبودند...
آقای خاقانی شانس داری که یکی مثل سمیرا
هست که بعد چند صد سال
هنوز برات طلب مغفرت میکنه
من هم به تاسی از اون
برای تو و خونواده ات
طلب مغفرت و آمرزش می کنم
بدبخت خاقانی پسر نداشته ادامه دهنده نسلش بشه،اما ما تو شهرمون از نوادگان خواجه عبدالله انصاری داریم،فقط اخلاقش خیلی چیز مرغیه که اگر جدش هم همین بوده،خدابیامرزیش از بین میره و تف به قبرش نصیبش میشه
و واقعا یکی از عجیب ترین کارهایی که واسه من جا نمی افته همین فیلمبرداری و عکاسی از مراسم ختم هست یا طرف داره از محضر برمی گرده طلاق گرفته از خودش فیلم گذاشته که خیلی ناراحته و دپ هست و ... من نمی تونم قبول کنم ادم تو اون شرایط به فکرش برسه که حالا یه فیلم وعکس از این وضعیت بگیرم بعدم اصلا جرا باید از این لحظات خاطره داشته باشم و عکس که بعدا ببینمشون
بعضیاش برای چشم و هم چشمی است و اصلا عاقلانه نیست.اما اونهایی که تو اینستا پخش میشه صرفا یک نمایشه برای فالوور گرفتن ننه
سلام عمه عزیزم
راستش درکل مخالف اینهمه فیلم گرفتن از همه چیز هستم 
و باهاتون موافقم که غم واقعی خیلی احتیاجی نمی بینه، نمایش بازی کنه و به فکر نمایش نیست. البته من یادمه دوره دانشجویی شعر خاقانی در سوگ پسرش رو خوندم و یادمه خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و به نظرم خیلی حقیقی اومد. خاقانی شخصیت خیلی خاصی داشته ولی به نظرم غمش واقعی بود. خدا خاقانی و خانواده ش رو بیامرزه 
سلام دخترقشنگم
درهرصورت خدا خمشون را بیامرزه
منم مخالفم عمه جان،اما بلاگرها مجبورن برای پول درآوردن حتی از حمام کردنشونم فیلم بگیرن
آدم وقتی واقعا تو غم غرق میشه اصلا درکی از اطرافش نداره،کسی که از لحظه به لحظه فیلم میزاره به نظر من فقط میخاد دیده بشه تا تبلیغ بگزره و پول دربیاره وگرنه عزادار نیست.البته گاهی آدم شوک میشه،اما آدم شوک که گریه نمیکنه و زندگیش به روال عادیه تا بپذیره و غمش را بیرون بریزه هم اینجور خودکشی جلوی دوربین نمیکنه آخه
خاقانی خیلی خیلی خیلی شاعر بزرگیه ،اما شعرش تو سوگ پسرش ،این غم را نشون نمیده عمه